.....از زندگی کرن خسته شدن..... ....از این که این همه تلاش کنم و آخرش به نتیجه نرسم خسته شدم.... ...از این که مجبور باشم این همه واسه ی اینو اون قضیه اثبات کنم خسته شدم... ...از این که همه بگن حل هات همشون غیر قابل قبوله ..خسته شدم..... ....از این که توسری غروری و که ندارم بخورم خسته شدم..... ....خسته شدم بس که بهم گفتن:نمی فهمی....... ....خدایا خسته شدم....... ....دنیا وایسا من می خوام پیاده شم... .....دلم واسه اینبروفسکی تنگ شده.......اون فقط حرفامو می فهمید......
نوشته شده در جمعه 89/10/24ساعت
11:28 صبح توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |
Design By : Pichak |