اي که خورشيدترين خورشيدي
هشتمين ائينه توحيدي
سائلم پيشت در اينجا من
زائر نيمه شب اقا من
پنجره هاي کرامت باتو
گره سبز دخيلش با من
به خداوند قسم راهي نيست
از دو چشمان غريبت تا من
مثل پروانه خاکستريم
ببين چه کرده نگاهت بامن
من پر از تاريکم اماتو
تو پراز ائينه اي اما من
من همانم که تو راهش دادي
اهوي را که پناهش دادي