طبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا!
منو از دست اينا نجات بده....
دلم سرويسمون و خواست....
يادته چقدر مي خنديديم....
معلما رو زابراه مي كرديم......
چند وقت پيشا دوباره سوارش شدم و از بس خنديدم نذاشتم هيشكي بخوابه.....
البته جاي تو خيلي خالي بودا.....