بسه دیگه...:)

خیلی سر در گمم........دیگه خودم نیستم........نمیدونم چی می خوام........

.نمی دونم چی کار دارم میکنم........حرفام ته کشیده......

دلم می خواد واسه سالها سکوت کنم و فقط فکر کنم.....

.فکر کنم و حسرت بخورم به اتفاقای خوبی که میتونس بیفته و نیفتاد.....

حسرت می خورم واسه روزایی که می تونستن خوب باشن و خیلی بیشتر

 حسرت می خورم واسه روزایی که خوب بودن اما میتونستن خوبتر باشن......

این روزا کارم شده فکر کردن.....کارم شده حسرت خوردن........!!!!!!

چرا من نمیتونم مثه آدم باشم و رفتار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من خلم؟

دیگه مغزم نمیکشه.........فکرام هم دیگه ته کشیدن.....رویاهامم تموم شدن......

من از زندگی چی می خوام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آمار علامت سوالای زندگیم رفته بالا.........


نوشته شده در چهارشنبه 90/1/17ساعت 6:16 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |

 

 

هی دختر خانوم......یه لحظه وایسا.....نرو....باهات حرف دارم....کارت دارم.....

.می خوام بگم ازت دلگیرم.....میخوام بگم دلم ازت پره......دلم میخواد خفت کنم.....

هی ...چرا این جوری وایسادی داری بروبر منو نیگاه می کنی؟چیه آدم ندیدی؟؟؟؟

منم ضحی.....یادت میاد؟؟؟؟؟یه زمانی...خیلی باهم دوست بودیم؟؟؟؟؟یادت میاد؟؟؟؟؟

نچ......مطمئنم یادت نمیاد....بابا منم ضحی....یه کم فشار بیار؟؟؟؟

چی شد به نتیجه نرسیدی؟؟؟؟؟به همین زودی فراموش شدم؟؟؟؟؟به همین زودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با تو بودم با تو.....

حتی با شما دوست عزیز

 


نوشته شده در شنبه 90/1/6ساعت 7:36 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |

.........برگرد یادت را جا گذاشتی نمی خواهم عمری منتظر

 این باشم که روزی برای بردنش بر میگردی.........

.

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/1/3ساعت 4:38 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |

یکی میدونه که دوستش داری، یکی نمیدونه دوستش داری! بیچاره اونی که فکر میکنه دوستش  داری!!


نوشته شده در چهارشنبه 90/1/3ساعت 1:36 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |

 

خدا یا از این همه دوری خسته ام خسته.......

.


نوشته شده در سه شنبه 90/1/2ساعت 1:52 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |


Design By : Pichak