سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























بسه دیگه...:)

پلی کیست؟؟؟؟همون کسی که وقتی زنگ میزنه اگه گوشی دست داداشم باشه میگه ضحی پلیس زنگ زد و بابام واسه فهماندن قضیه میگن....ضحی کتی پشته خطه بدو


نوشته شده در شنبه 91/3/20ساعت 9:44 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |

داشتم با خواهرم میومدم خونه که دیدم جلوی یه خونه رو درخت یه پلاکارت زدن که روش نوشته بود دکتر.....

 با کمال اعتماد به نفسم داد زدم هی..اینو نیگاه عجب آدم احمقی بوده این جا مطب زده....آخه کی میاد این وسط مطب بزنه؟؟؟؟؟؟؟؟

 ینی یه لحظه برگشتم دیدم خواهرم دیگه داره پهن زمین میشه......اوووووووووه....واسه انتخابات بود...:دی...

- چند روز پیش لیلا کیلی اومده واسه من راجب هیتلر حرف زده و از سمت ها و کارش میگه بعد آخرش گفت

به عنوان بهترین مرد نمیدونم چی چی ،چی شده....(جمله رو) منم بازم با کمال اعتماد به نفسم گفتم مگه هیتلر زن نبود؟؟؟؟؟؟

پ.ن) امروز روز معلمه.... خدا یکی از معلمای بچگیمو رحمت کنه.......

پ.ن2) روز همه ی معلما مبارک

پ.ن3) خاله معین با این که معلمم نبودین ولی روتون مبارک

پ.ن4)چی؟

پ.ن5) .............


نوشته شده در پنج شنبه 91/2/14ساعت 7:21 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |

یه وقت هایی دلم می خواد به بعضی ها بگم آخه بابا اگه یه ذره پشت اون ذره بینی که جلوت گذاشتی و داری

 از توش بقیه رو میبینی جیوه بمالی بد نیستا...

 

پ.ن 1)دلم یه فرصت واسه ترکیدن بغض های فسیل شده ام می خواد...

پ.ن2)از دستت ناراحتم....

پ.ن3)با خود خودتم....

پ.ن4)اووووووه

پ.ن5) السلام علیک یا فاطمه الزهرا


نوشته شده در سه شنبه 91/2/5ساعت 4:34 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |

هیچ وقت بلد نبودم ادبی بنویسم.....اما...حالا میگم بغضه....در معرض انفجار.....منتظر اینه که تیر خلاصی رو بزنم و بعد.....

اما  خوب بلدم که خفه اش کنم..... بهش فکر نکنم....اما بلد نیستم فراموشش کنم....بلد نیستم....

 

 

عازمم.....مشهد.....دعاتون میکنم.....خداحافظ

ت


نوشته شده در پنج شنبه 91/1/3ساعت 11:57 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |


Design By : Pichak